بزه دیده شناسی بدون هیچ بحث و تردیدی شاخهای از جرم شناسی به شمار میرود، بزهدیده شناسی به هر مسألهای که مربوط به بزه دیده باشد توجه میکند: شخصیت بزه دیده، ویژگیهای زیستشناختی، روانشناختی و اخلاقی او، مشخصههای اجتماعی- فرهنگیاش، روابطش با مجرم و بالاخره مشارکتش در وقوع جرم» از طرف دیگر مندلسون با توسعه مفهوم بزه دیده؛ بزهدیده شناسی را به کیفری که فقط بزهدیدگان جرایم کیفری را مد نظر قرار دارد و بزهدیدهشناسی عمومی که به تمامی بزه دیدگان (آسیب دیدگان) مانند بزه دیدگان حوادث، بزهدیدگان جامعه، بزه دیدگان دولت و نهادهای وابسته میپردازد تقسیم کرده است و بر همین مبنا عوامل بزهدیدگی را به شرح ذیل در پنج گونه از عوامل طبقهبندی نموده است:
۱- طبیعت
۲- جامعه
۳- رفت و آمد اتومبیلها و سایر وسایل نقلیه
۴- مجرمیت
۵- خود بزه دیده.
بزه دیدهشناسی اولیه:
به مطالعه ویژگیها و نقش بزه دیده در تکوین جرم و نیز رابطه قربانی جرم با مجرم میپردازد و در حقیقت بزه دیدهشناسی اولیه شاخهای از جرم شناسی علت شناسانه است که در آن نقش بزه دیده در وقوع جرم و بعنوان یکی از علل و عوامل ارتکاب جرم از سوی بزهکاره بررسی و در کنار سایر علل و عوامل جرمزا قرار میگیرد و در مقابل بزه دیدهشناسی پیشگیرانه بعنوان شاخهای از جرمشناسی پیشگیرانه شیوههای پیشگیری از بزه دیدگی را بررسی و مطالعه میکند.
بزه دیدهشناسی ثانویه:
این نوع از بزه دیدهشناسی در اثر تحول و توسعه بزه دیدهشناسی اولیه بوجود آمده است که دغدغه آن، بهتر ساختن سرنوشت بزهدیده با ارایه کمک، حمایت های مادی و معنوی و جبران خسارتهای وی میباشد و انواع مختلف از حمایتها را در شرایط گوناگون نسبت به بزهدیدگان پیشنهاد میکند که در ذیل به تعدادی از آنها اشاره میشود:
۱- حمایت از بزهدیدگان بلافاصله پس از تحقق جرم از قبیل حمایتهای پزشکی، روانشناختی؛
۲- حمایت از بزه دیده در مرحله دادرسی از قبیل تفهیم حقوق و فراهم آوردن نیازهای حقوقی؛
۳- حمایت از بزه دیده در مرحله تامین ضرر و زیان از قبیل تامین خسارت زیان دیده از منابع دولتی.